
مادر امام مهدی-نرجس(س)|جلسه سیزدهم
مادر امام مهدی-نرجس(س)|جلسه سیزدهم
متن درس
سلام علیکم… با عرض ادب و احترام به محضر همۀ عزیزانی که این برنامه را مشاهده می کنند. در ادامۀ سلسه مباحثی که پیرامون زندگینامه و تاریخ مادران چهارده معصوم علیهم الصلاة و السلام داشتیم، می رسیم به مادر امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، و مادر امامی که آرزوی تمام انبیاء و اصفیاء و صالحین و صالحات و مؤمنین و مؤمنات در طول تاریخ بوده، و فریاد نهفتۀ انسان های تحت ستم در طول تاریخ بشریت، و جامۀ عمل پوشانندۀ به تمام آن دعوت ها و عصارۀ تمام دعوت های انبیاء و اوصیاء در طول تاریخ است، یعنی امام عصر ارواحنا فداه و عجل الله تعالی فرجه الشریف.حضرت «نرجس» یا «ملیکا بنت یشوعا»
مادر ایشان باید خیلی در نزد خدای عالم ارج و قرب داشته باشد که خداوند این سعادت را به او عنایت کند. البته ما در این کتاب «مادران آسمانی» که معرفی کردیم، در مورد ایشان به طور مجزا مطالب فراوانی آورده ایم؛ و اصلاً داستان زندگی و ازدواج ایشان با امام عسکری علیه السلام و تولد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، یک مسئلۀ بسیار جالب توجه است؛ و واقعاً ای کاش که به زودی بشود یک سریالی مثل سریال ولایت عشق که برای امام رضا علیه الصلاة و السلام ساخته شد، در مورد تولد ایشان و زندگی مادرشان و پدرشان نیز ساخته شود…، و خلاصه خیلی جای چنین برنامه ای خالی است. علی ای حال، در مورد حضرت «نرجس» یا «ملیکا بنت یشوعا» آنچه که در منابع تاریخی داریم،شیخ صدوق
کاملترین آن را تقریباً جناب شیخ صدوق در کتاب «کمال الدین و تمام النعمة» آورده است. شیخ صدوق علیه الرحمة ما خیلی مدیون شیخ صدوق هستیم، بلکه بشریت مدیون به ایشان است؛ و ایشان به دعای امام زمان عجل الله تعالی فرجه متولد شدند و در سال ۳۸۰ قمری هم از دنیا رفته اند؛ آثار مهمی از جمله یکی از کتاب های معتبرۀ شیعه به نام «من لا یحضره الفقیه» از آثار ایشان است، و آثار فراوان دیگری از جمله همین کتاب «کمال الدین و تمام النعمة» که در بعضی از منابع اسمش را «اکمال الدین» نوشتهاند، ولی «کمال الدین و تمام النعمة» از آثار این بزرگوار است؛ همین بزرگواری که الان در ابن بابویه معروف است و در شهرری نزدیک حرم حضرت عبدالعظیم و حرم حضرت ابوالحسن و چند نفر از امامزادگان مدفون است. ما باید توجه به این داشته باشیم که زیارت این بزرگان و این صالحین و این علمای نامدار که در این شرایط بودند خیلی تاثیر دارد. مستحضر باشید که ایشان همان بزرگواری است که: تقریباً در دورۀ قاجاریه، ظاهراً قضیه ای باعث نشت آب در آن محدوده می شود و در نتیجه قبر ایشان مشهود می شود و از چند نفر از علماء دعوت می کنند که بیایند، این قبر را که تعمیر می کنند، این را از نزدیک ببینند ؛ جالب این است که آیت الله العظمی مرعشی نجفی رضوان الله علیه، از پدرشان آیت الله سید محمود مرعشی در آن دوره می گوید، که پدرشان می فرمودند من دیدم جنازه شیخ صدوق را که همان طور، تر و تازه بود. غرض اینکه در کتاب «کمال الدین» این ماجرا را آوردهاند…؛شاهزادۀ روم از نسل صالحین
نرجس خاتون قبل از اینکه در سامراء به امام عسکری علیه السلام ملحق شود، برادرزادۀ قیصر روم، میخواست با ایشان ازدواج کند و می خواستند ایشان را به عقد او در بیاورند. خوب ایشان هم دختری از اعیان و اشراف و بزرگان بود؛ اما ایشان از نسلی بود که به یکی از صالحین دورۀ حضرت عیسی علی نبینا و آله و علیه الصلاة و السلام می رسید. در مجلس عقد، مجلس به هم خورد…؛ بار دوم هم مجلس عقد به هم خورد، که داستان مفصلی دارد…؛ بعد در عالم رؤیا دید که در یک جایی است و پیامبر اسلام می آید و به حضرت مسیح می گوید که ما میخواهیم این دختر شما را به عقد پسر خود، حسن عسکری صلوة الله علیهم اجمعین در بیاوریم. می گوید من در عالم رؤیا چهرۀ امام حسن عسکری علیه السلام را دیدم و بعد وقتی بیدار شدم از غذا خوردن افتادم و در شرایط خیلی بدی قرار گرفتم. می گوید وقتی خانواده و پدرم متوجه شدند گفتند که چه کنیم؟ و بعد تصمیم گرفتند از اسرای مسلمان در آن زمان – خوب جنگ هایی بوده بین مسلمانان و رومیان – آزاد کنند، که حال شاید یک گشایشی شود و حالِ ملیکا بنت یشوعا بهتر شود. مادرسخن با حضرت زهرا در عالم رویا
مدتی که از این گریه و زاری ها گذشته بود، در عالم رؤیا حضرت زهرا سلام الله علیها را می بیند و می فرمایند من جده و مادربزرگ حسن عسکری هستم که بناست همسر تو شود، اما تو باید اول به جرگۀ اسلام در بیایی و به دست حضرت زهرا سلام الله علیها در رؤیای صادقه، ایشان اسلام می آورد. رؤیا خودش هم یک واقعیت علمی دارد، منتها رؤیا نسبت به اشخاص و شرایط تفاوت دارد، و اصلش یک واقعیت علمی دارد که قابل تردید نیست و هیچ نکته ای که بشود تردید کرد وجود ندارد. اگر من بخواهم واردش بشوم خیلی طولانی می شود، اما این واقعیت قرآنی است: « لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِ لَتَدْخُلُنَ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ » یا «قَالَ يَا بُنَيَّ لَا تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَىٰ إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا » آن رویایی که حضرت یوسف علیه السلام دید و امثال اینها، واقعیات قطعی است. مادراسلام آوردن و هجرت کردن
در آن رؤیای صادقه که حضرت نرجس مادر امام عصر عجل الله تعالی فرجه می بیند، حضرت زهرا سلام الله علیها ایشان را به جرگه مسلمانان با گفتن شهادتین در می آورد و بعد از یک مدتی قضیه ای واقع می شود، که در یک منطقه ای یک جنگی بین مسلمانان اتفاق می افتد و ایشان می آید و چون زبان عربی را قبلاً یاد گرفته بود – رسم بوده آن زمان اعیان و اشراف و بزرگان و شاهزادگان چون در مناطق شامات عربی زندگی می کردند و شامات هم جزء روم بود، اصلاً عربی میتوانستد صحبت کنند – ایشان در قالب یک اسیر و یک کنیز مثلاً، می آید و از آن طرف هم امام هادی علیه الصلاة و السلام یک فردی را مأمور می کند از نزدیکان خودشان که بروند و این بانو را بیاورند به سامراء؛ و آن می آید و نامه ای را که امام نوشته بود به زبان رومی، آن نامه را می دهد به آن کسی که حضرت نرجس همراهش بوده و با او همراه می کند، و می آورد در سامراء؛ در سامراء به وصال و ازدواج امام عسکری علیه السلام می رسد. بعد آنجا امام عسکری علیه السلام به عمه شان «حکیمه» می فرمایند که معارف الهی و آن حقایق مربوط به اسلام را به این خانم یاد دهند. این اسم «نرجس» مثل اسم «سوسن»، اسم یک گل است. البته اسامی دیگری هم ذکر شده که در زیارت امام معصوم به او گفته شده است، از جمله: صدیقه، رضیه، نقیه، طاهره، عارفه، مومنه، مستبصره، که در کتاب مصباح الظاهر سید ابن طاووس صفحه ۴۱۳ وجود دارد. میخواهم عرض کنم که ایشان به چه منزلتی می رسند که همسر امام عسکری علیه السلام می شوند.داستان ولادت امام زمان عَجَّلَ ٱللّٰه تَعَاٰلَیٰ فَرَجَهُ ٱلشَّرِیٖف
همانطور که عرض کردم ایشان در منطقۀ عسکری بوده اند،
و افراد حکومت رفت و آمد می کردند که ببینند از بانوانی که در منزل امام عسکری علیه السلام هستند کدامشان باردار است؟! که آن را از بین ببرند همان طور که ائمه را می کشتند. تا شب نیمه شعبان سال ۲۵۵، هیچ آثار حاملگی و بارداری در حضرت نرجس نبوده؛ و اینکه گفته اند از هر پیامبری یک نشانی در وجود مبارک ایشان بوده است (آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری…) حضرت ابراهیم و حضرت موسی علی نبینا و آله علیهم وعلیه الصلاة و السلام این نشانه را دارند که تا شب قبل از تولد آثار حمل و وضع حمل در مادر ایشان وجود نداشته اند. مادر امام زمان علیه السلام نیز آثار وضع حمل در ایشان نبوده است. بعد در شب نیمه شعبان امام حسن عسکری علیه السلام به خواهرشان حکیمه میگویند: « یا عمة اجعلی افطارک اللیلة عندنا » امشب افطار را پیش ما بمان؛ می گوید من ماندم و امام به من گفت که امشب وعده خدا نزدیک است و اتفاق می افتد. می گوید مادرمن گفتم که آثار وضع حمل در نرجس نیست؟!
گفت امر خداست. می گوید که آن شب نماز شب را که داشتم می خواندم قبل از طلوع فجر صادق هنگام اذان صبح، چند دقیقه قبل آن در دلم یک دفعه گذشت که نگاه می کردم و می دیدم که هیچ خبری نیست…؛ می گوید یک دفعه از آن اتاق، صدای امام عسکری علیه السلام رسید که فرمود «لاتشکی فی وعد الله» در وعده خدا شک نکن. می گوید در همین چند لحظه به اذان صبح، ناگهان در آن محوطه ای که داشتم نماز می خواندم و حضرت نرجس خاتون بود، حس کردم اتاق و آن فضا را چنان نور الهی گرفته که کأنه من دیگر حضرت نرجس را نمی بینم. یک لحظه دیدم یک نوزادی که می درخشد به زبان فصیح میگوید: «وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً». یک نوزادی که از همه مسائل پاک، طاهر و مطهر است، متولد شد. از آن اتاق امام عسکری علیه السلام گفت که عمه جان فرزندم را به نزد من بیاور؛ می گوید من این فرزند را بردم و امام عسکری علیه السلام با ایشان یک نجوایی داشت و بلافاصله امام او را در بغل گرفت و گفت: « وَنُريدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ استُضعِفوا فِي الأَرضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَّةً وَنَجعَلَهُمُ الوارِثينَ ». این هایی که دارم عرض می کنم تمام روایتی است – که روایت موثقی است – که جناب شیخ صدوق در کتاب کمال الدین و تمام النعمه آوردهاند و من خلاصه اش را دارم عرض میکنم. البته کتابهای دیگری هم آورده اند، ولی بنده از آنجا دارم نقل میکنم محضر شما.شهادت امام حسن عسکری علیه السلام و اقامه نماز ایشان
طاغوت زمان خبردار شد که در خانه امام عسکری فرزندی متولد شده. مرتب میآمدند تا این فرزند را ببینند، ولی با وجود جاسوس هایی هم که داشتند موفق نمی شدند، چون می خواستند ایشان را به شهادت برسانند. تا اینکه در سال ۲۶۰ که امام زمان پنج ساله بوده اند امام عسکری را به شهادت می رسانند و حضرت نرجس هم واقعاً طاقت دوری امام عسکری را نداشت. اولین جوان پیشوا که شهید شدند امام جواد بودند که در سن حدوداً ۲۵ سالگی به شهادت می رسند، و بعد از ایشان امام عسکری است که در سن ۲۸ سالگی به شهادت رسیدند. بعد از شهادت امام عسکری چون دشمنان می دانستند که بر امام معصوم، کسی به جز امام نمی تواند نماز بخواند، به خاطر همین نیروهای خودشان را آماده کردند، از جمله تیراندازان ماهر را، که امام را وقتی می آید مثلاً بزنند و بکشند. بعد جعفر کذاب آمد تا نماز را بخواند، چون کسی باید بر امام معصوم نماز می خواند؛ او متأسفانه جذب آن حکومت طاغوت شده بود و به او به عنوان جانشین امام عسکری مثلاً تسلیت می گفتند؛ همین که او آماده شد برای نماز، از آن طرف این تیراندازان آماده اند که امام عصر بیاید و او را بکشند! یک لحظه دیدند که نونهالی که صورتش مثل قرص ماه می درخشد آمد جلو و این عبای عمو را کشید و گفت که کنار بکش عمو که این مقام، مقام تو نیست! تو در این جایگاه نیستی و تو این کار را نباید انجام دهی! خود امام ایستادند و نماز را خواندند. در آن لحظه به آن تصرف و آن حالت تکوینی امام، و معجزه امام، هیچ کدام، هیچ کاری نتوانستند کنند، و مات و مبهوت نگاه می کردند. امام نماز را خواند و از انظار خارج شد.فلسفۀ غیبت امام زمان عَجَّلَ ٱللّٰه تَعَاٰلَیٰ فَرَجَهُ ٱلشَّرِیٖف
حال این غائب شدن امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف چه فلسفه ای دارد؟ این خود یک بحث مفصلی می طلبد…، اما اجمالش این است که قانون و سنت خداوند متعال – « فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا » – تبدیل و تحویلی ندارد؛ سنت خداوند این است که مرتب مهلت می دهد به انسان…؛ مثلاً زمان بنی اسرائیل مرتب برای آن ها پیغمبر فرستاد، اما به بدی رفتار می کردند، آنگاه پیغمبرشان را از دیدشان سال ها غائب می کرد و آن ها به او دسترسی نداشتند و بعد عذاب های دیگری مبتلا می شدند. به واسطه اینکه مردم در آن زمان بصیرت و آگاهی نداشتند، مثلاً اگر می رفتند و می گفتند: آقا این شخص کیست دارد در اینجا راه میروند؟ می گفتند این آقا اسمش حسن عسکری علی السلام است، ابومحمد حسن العسکری؛ گفت خیلی خوب چه کسی است؟ عادل ترین کامل ترین جامع ترین مدیر ترین و دلسوزترین انسان است! خوب چرا این حاکم جامعه نیست؟چرا رهبر جامعه این شخص نیست؟ چرا؟!
عرض به حضور شما که خلفای مثلاً بنی عباس هم بالاخره از منسوبین و عموزادگان پیغمبرند دیگر! مثلاً در عالم خودشان این بود. مثل اینکه امام رضا علیه السلام آمد ایران مردم عاشق امام رضا علیه السلام بودند، اما با عشق به امام رضایی که داشتند چرا تلاش نمی کردند که امام رضا رهبر جامعه باشد؟! برای اینکه آگاهی نداشتند… این آگاهی را امام خمینی رضوان الله علیه به مردم داد و الان ما بحث حکومت اسلامی را داریم؛ منظور اصل این انقلاب اسلامی است؛ نه آن جنبه که به عنوان جمهوری اسلامی، چیزهایی دارد و مجریانی دارد و با رأی مردم ممکن است وقتی جور دیگری هم باشد…! بلکه اصل حاکمیت انقلاب اسلامی منظور است. شما ببینید این رهبری که الان وجود دارد، مردم زمان امیرالمؤمنین، ایشان را رها می کردند و حضرت می آمده و گریه می کرد که ای نامردهای مردنما بیایید بروید با این داعشی های در آن زمان بجنگید، اما آن ها نمی رفتند. اما الان این ملت پای امر رهبر هستند! چرا؟ این نکته نشان میدهد که سالیان سال در ممالک مختلف مخصوصاً شاهان و سلاطینِ فاسد و عیاش و ستمگر، که از صدها نفرشان سه چهار نفر ممکن است پیدا شود که آدم درستی نسبت به بقیه باشند، ولی الباقی همه آن طور بودند… می خوام این را عرض کنم که به دلیل این موضوع که مردم چند بار در این امتحان رد شدند، خدا امام زمان علیه السلام را از انظار غایب کرد تا اینکه یک تشنگی عمومی برای ظهور امام عصر در عالم ایجاد شود که « ملأت ظلماً و جورا » اما به واسطۀ امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف « ملأت الارض عدلا و قسطا » شود. امیدوار هستیم که ان شاءالله ما هم در زمان ظهور باشیم… مادربرای مشاهده تولیدات تصویری شرف النور در آپارات اینجــــا کلیک کنید